آتشِ وازیشت در متنهای زرتشتیِ فارسی میانه آتشِ آذرخش است. این آتش در ابرها جای دارد و همراه با ستارهی تیشتر به دستهای از هستندگانِ نیکوکار تعلق دارد که بارانزا هستند. همانطور که تیشتر در برابر اَپوش، دیوِ خشکسالی قرار دارد، آتش وازیشت نیز هماوردی دارد. آوردهاند که دیوِ مربوط با آتش وازیشت، آنگاه که آتش وازیشت بر سرش کوبد، فریادی ترسناک برآورَد که «رعد یا تندر» نامیده میشود. در نتیجهی این رویداد، آبها جاری شوند و باران پدید آید. در شماری از متنهای پهلوی به این افسانه اشاره شده یا برخی از آن متنها به این افسانه ربط دارند. نام آن دیو بهصورت اِسپِنجروش یا اَسفِنجروش/اَسپِنجروش در چند فراز از بندهشن و در روایت پهلویِ دادِستان دینی آمده است. نام او در زادسپرم در کنار دیگر گونههای نویسش این نام، بهصورتِ اسپُنجگر و در شکند گومانیک ویزار[گزارشِ گمانشکن] نیز به صورتِ اسپِنجَگر پدیدار میشود.