هر وقتی…
سینمایی هست که هرگز سینمایی نداشت… همیشه مثل مراجعه به آرای عمومی در مقابل ذوق درستوحسابیست، عین توصیف نیچه از تئاتر، اما اینهم بیشتر به سینما میآید که در آن آدمها مدتی طولانی در تالاری تاریک یا نیمهروشن نشستهاند و بدون اینکه معلوم شود چطور یکهو «مربعی» روشن میشود! اگر در تاریکی باقی گذاشته شوند که در جایی دیگر هم…
یکجور…
ولی ما غربیها به آن عادت نداریم… «شرق» را نداریم. هند بسیار آسان است، فقط کافی نیست که… چراغ را بزنید… مثلا مثل وقتی که باید… مثلا استیج اپرا… یا جایی که نمایش جریان دارد. سبک کارگردان همیشه در صحنه است. انجام وظیفهای مناسب، ازینجور چیزها…