مسائلی در شناختِ کیستیِ پهلوانان در جنگ با مار‌‌ـ‌دیوان در نقاشی‌های پنج‌کند

نقاشی‌های سُغدی پنج‌کند پرسش‌های بسیاری پیرامون سنت‌های ایرانی برمی‌انگیزند، پرسش‌هایی که شاید بتوان آن‌ها را بنیان ادبی خود شاهنامه (با یا بدون تصویرسازی) در نظر گرفت. چه بسا بتوان نتیجه گرفت که سنت‌های ایرانی پیش از اسلام بیشتر در سُغدیانا [ناحیه‌ی سُغد] حفظ شده‌اند تا در ایران. آن‌دست از تصاویری را که در نقاشی‌های سُغدی پنج‌کند یافت می‌شوند در هنر ایران پیش از اسلام نمی‌توان سراغ کرد، چراکه ساسانیان بیشتر با اسفندیار،‌ قهرمان دین زرتشت، همذات‌پنداری می‌کردند تا با رستم، که او را نسبت به دین زرتشت کافرکیش می‌دانستند.

هیولای نقاشی سُغدی هیولایی مادینه است. این امر از موی بلند و سینه‌های برجسته‌اش پیداست. داستان‌ها و افسانه‌هایی که دارای زنانی مرتبط با مارها هستند، ماجرای سه گُرگُن و به‌ویژه مدوسا، تنها گرگنِ مرگبار از میان آن‌ها،‌ در اسطوره‌های یونانی را به ذهن متبادر می‌کنند. پژواک‌های داستان مدوسا را در ایران و آسیای میانه در دوران اسلامی نیز می‌توان یافت. مقادیر زیادی از مارها یا اژدهایان هیولاوش را می‌توان در تصویرسازی‌های کتاب‌های دوران اسلامی دید. از مشهورترین داستان‌های مربوط به پهلوانان اژدهاکُش که در شاهنامه آمده، می‌توان به داستان ضحاک؛ به داستان فریدون که به شکل اژدها درمی‌آيد تا شجاعت فرزندش را بیازماید؛ به داستان اردشیر که قلع داغ در دهان کرمی غول‌پیکر می‌ریزد؛ و به شماری اژدها که گشتاسب، بهرام و دیگر پهلوانان می‌کشند،‌ اشاره کرد.

دانلود مقاله

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *