کل دانش انسانی در حال حاضر با ویژگیهای نور و نمادگرایی انسانی مشروط و محدود شده است. راهحل تمام مسائل انسان به کنکاش در همین دو مورد بستگی دارد: شرایط و حدود.
نظریه اینشتین تحقیق و کاربرد اساسی ویژگیهای شناختهشده نور است. حداقل انکارناپذیر نظریهاش به فهم کاملا تازهای از جهان راه میبرد که فهمی همانقدر زیبا و امیدبخش است که برداشتهای قدیم محزون و یاسآور بودند.
حداقل کنکاش ما در ساختار دانش انسانی و نمادگرایی نیز انکارناپذیر است و این آغاز هر قدر هم که نقصان داشته باشد پیشاپیش نتایج سودمند بسیاری دارد.
نظریه اینشتین کاربرد روشهای علمی مدرن برای عالم به استثنای انسان بود. تحقیق کنونی انسان را در عرصه علم مدرن میگنجاند. در نتیجه هر دو نتیجه در زمینهای مشترک به هم میرسند.
نظریهای که در اینجا ارائه میشود گسترده از نظریه اینشتین است. میشود اثبات کرد که میتوان کل نظریه نسبیت را از کاربرد نمادگرایی درست برای واقعیات مسلم استنتاج کرد طوریکه نظریه عام زمانبانی نظریه نسبیت عام را بمنزله موردی خاص شامل میشود.