درباره‌‌ی آثار ژیلبر سیموندون

یک «نظریه‌ی یکپارچه»، اگر یک «علم وجودی» نباشد، یک «علم وجودشناختی» هم نیست، به معنایی که فلسفه یا مابعدالطبیعه وجودشناختی لحاظ می‌شود. چنین نظریه‌ای نماینده‌ی ظهور یک ژانر فلسفی جدید است، نه فلسفه نه علم بلکه کاربرد ذات و متعلقات علمی فلسفه و علم درون روابطی که برای تأملی‌ترین معرفت‌شناسی و همین‌طور برای تحصلی‌ترین‌ها نیز نامعقول شده است. ماهیت علت این نظریه‌ی یکپارچه است که تبیین می‌کند که این نظریه یک نظریه‌ی یکپارچه است بدون این‌که علم در معنای قدیمی یا معمولی‌اش باشد؛ این دست نظریه‌ی یکپارچه نشانگر استفاده‌ی استعلایی از علوم است. این استفاده یک کاربرد نافلسفی‌ست زیرا در اینجا استعلایی را دیگر نمی‌توان با مابعدالطبیعه عوض کرد و ادعا هم نمی‌کند که چیزی به علوم می‌افزاید یا چیزی ازشان می‌گیرد یا در فعالیت‌شان دخالت دارد. این کاربرد استفاده‌ای حلولی از علوم است که آنها را همانطور که خودشان هستند باقی می‌گذارد؛ رشته‌ای جدید که مفهوم علم را شامل می‌شود ولی بدون این‌که دیگر بخواهد به‌طور فلسفی بر علم غالب بیاید یا بر آن قانون‌گذاری کند.

دانلود مقاله

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *