انبوهه نام حلول است. انبوهه کل تکینگیهاست. انبوهه همواره تولیدی و همواره در تحرک است. انبوهه را نمیتوان بر حسب قرارداد فهمید یا توضیح داد. انبوهه از جنسیست که به بازنمایی و نمایندگی به دیدهی تردید مینگرد چراکه یک کثرت سنجشناپذیر است. مفهوم انبوهه، در مغایرت با مفهوم مردم، یک کثرت تکین، یک امر عاموشامل انضمامیست. مردم است که بدنهی اجتماعی را میسازد اما نه انبوهه، زیرا انبوهه گوشت زندگیست. انبوهه یک عامل اجتماعی فعال است، نوعی کثرت که دست به عمل میزند. انبوهه، برخلاف مردم، یکپارچگی نیست بلکه در تقابل با تودهها و پلبینها، بسامان است. در واقع، انبوهه عامل فعال خودساماندهیست. توان انبوهه، از منظر تکینگیهایی که آن را ایجاد کردهاند، میتواند پویایی غنایش، تقدیر و آزادیاش را نشان دهد. تولید تکینگیها تولید تکین یک ذهنیت نو است.
انبوهه نه تنها توان را در مقام یک کل بلکه همچنین در مقام تکینگی بیان میکند. هر دوره از تاریخ توسعهی انسانی مستلزم دگردیسیهای تکین اجسام است. حتی ماتریالیسم تاریخی نیز مستلزم قانون تکامل است: اما این قانون هرگز ضروری، خطی، و یکطرفه نیست؛ قانون تکامل ماتریالیسم تاریخی قانونی از جنس ناپیوستگی، جهشها، و سنتزهای غیرمنتظره است. علل دگردیسیهایی که بر انبوهه بمنزلهی یک کل و بر تکینگیها بمنزلهی یک انبوهه نیروگذاری میکنند چیزی جز مبارزات، جنبشها، و امیال دگرگونی نیستند. انبوهه محصول یک ناپیوستگی اینجهانی رادیکال است ــ انبوهه دگردیسی هستیشناختیست. انبوهه نام هستیشناختی سرشاری علیه پوچی، تولید علیه بقای انگلیست. انبوهه عقل ابزاری نمیشناسد، نه در بیرونش، نه برای استفادهاش در درون. و مادامی که انبوهه کل تکینگیهاست توانایی بیشینهی میانجیها و تأسیس تشکلهایی را در درون خود دارد که مظاهر امر مشترکاند.