سرزمینهایی که هردُت دیار سرمها برمیشمرد درست در شرقِ دیارِ سکاییها قرار دارند، خاصه ناحیهی بین دو رودخانهی دُن (به یونانی: تانائیس) و وُلگا در شمال دریای کاسپین. به نظر میرسد این دو دسته از مردمان [سَرم و سکا]، که نه ملتهایی جدا از هم بل اتحادیههای ایلیاتی به شمار میآمدند، تنها بخشی از پیوستارِ جمعیتهایی شدیدا بههممرتبط بودند که سراسر از شمال کاسپین تا مغولستان با تفاوتهایی اندک گسترده بودهاند. سَرمها (که گاهی ساروماتیها نیز خوانده شدهاند، و این احتمالا بازتابِ یک تلفظِ کهنتر است) به «زبانِ سکاییِ» به قولِ هرُدُت «ناجوری» سخن میگفتند. به دیگر گپ، این دو گروه به گویشهای اندکی متفاوت از یک زبان سخن میگفتند. سَرمها که [در قیاس با سکاییها] ارتباط کمتری با یونانیان داشتند کمتر تحت تأثیرِ هلنیگرایی قرار داشتند و ظاهراً سنتهای باستانیِ آریایی (چون نیایش آتش) را به درجاتی بیش از سکاییانِ اروپایی حفظ کرده بودند.
یونانیان نیز بین این دو دسته تفاوت قائل میشدند ـ گرچه در عین حال آنها را بخشی از یک فرهنگِ واحد، و گستردهترِ «سکایی» ـ در نظر میگرفتند، خاصه با تأکید بر نقش زنان در جامعهی سرمها. هردُت افسانهای را بازگو میکند که بنا بر آن، سَرمها در اثر ازدواج بین طبقهای از زنانِ جنگاور ـ آمازُنیها یا همهزنانِ اصیل ـ و مردانِ سکایی پدید آمدهاند. نویسندگان سپسینِ یونانی چون سیلاکس کاذب (سدهی چهار پیش از میلاد) با دقتی تردیدآمیز سَرمها را «زنسرور» (gynaikokratoúmenoi) میخواند. بنا به هیپوکراتس (درگذشته در حدود ۳۷۰ پیش از میلاد)، زنان سرمتی تا زمان ازدواج جنگجو باقی میماندند و تا وقتی در میدان نبرد دستکم سه دشمن را از پای درنیاورده بودند همسری اختیار نمیکردند. به گفتهی او، این زنان سینهی راست خود را در کودکی داغ میزدند «تا از رشدش جلوگیری شود و تمام نیرو و اندازهی سینهی راست به شانهی راست و بازوی راستشان منتقل گردد.» هیپوکراتس همچنین زنان سرمتی را برخوردار از خویشکاری دینیارانه میداند، و این موضوع با کشفِ اشیای آئینی چون جامها و محرابهای کوچک در گورهای زنانِ ناحیهی اورال جنوبی و نواحی شرقیتر تأیید شده است. عملِ تغییر شکلدادنِ جمجمه ـ ایجاد جمجمههای کشیده از طریق محکمبستنِ سرِ کودک طی دورهی رشد ابتدایی ـ در میان آلانها رواج داشت و این عمل در سدهی دوم میلادی آغاز شد و ممکن است نخستینبار سَرمهایی که در جوار هونهای آغازی در آسیای میانه میزیستند نیز پیش از مهاجرتهایشان به سوی غرب، این رسم را از هونها گرفته باشند.