سرسام‌ها

اگر چه قطعه‌نویسی در میان فیلسوفان و نویسندگان مکتب رمانتیسیسم به‌ویژه شِلِگل به اوج شکوفایی رسید، پیشینه‌ی این نوع ادبی محبوب به یونان باستان بازمی‌گردد و سیر تطورش خطی‌ست کشیده شده از هراکلیتوس تا کی‌یرکه‌گور، نیچه، ویتگنشتاین، آدورنو و بلانشو. شلگل قطعه‌نویسی را تجمعی آشفته از ایده‌ها تلقی نمی‌کند بلکه آن را یک نوع ادبی مستقل و ذاتاً مبهم و دوگانه می‌‌داند. نزد او قطعه‌نویسی مرزی باریک است بین نظام‌مندنویسی و نظام‌گریزی. تناقضی که به هیچ کدام از این دو فروکاسته نمی‌شود. از سویی دیگر آدورنو در مقاله‌ی جستار به‌مثابه‌ی فرم به نزدیکی و مجاورت بین دو فرم جستار ــ‌که طولانی‌تر است‌ــ و قطعه(نوشت) اشاره می‌کند و هر دوی آنها را تجسم نقادانه‌ترین فرم ممکن در نقد ایدئولوژی معرفی می‌کند. او در توجیه اینکه چرا عموماً رمانتیک‌ها از این نوع ادبی استفاده کرده‌اند می‌نویسد، «از آنجایی‌که [صورت‌های] اندیشه‌ی این جنبشْ فرمی قطعه‌قطعه دارد، به همین ترتیب هم فکر می‌کند، همچنان‌که واقعیت هم امری قطعه‌قطعه است و از خلال همین شکاف‌هاست که به یکپارچگی می‌رسد […]» این به‌هم‌ریختگی و به‌ظاهر آشفتگی از منظر تفکر منطقی، هنجارمند یا عِلّی و از این دست را، از حیث شناختی می‌توان مثلاً در نقاشی‌های کوبیستی پیکاسو هم تشخیص داد. در واقع کاری که پیکاسو انجام می‌دهد انعکاس صورت‌های یک پدیدار است از منظرهای مختلف؛ اسمبلاژی از قطعاتِ محتملاً ناهمساز که در جوارِ هم فضابخشی و شمارافزایی می‌کنند. فضایی گسسته اما مشدد که ــ‌به موازات اینکه حضورش را بر کلیت اثر تحمیل می‌کند‌ــ همچنان از دسترس خواننده می‌گریزد. انگار که خوانندهْ برهنهْ با چشم‌های بسته افتاده باشد وسطِ معرکه‌ای که نمی‌شناسد، وسطِ ظلمت، از همین روست که پیوسته تنش را می‌ساید به کلماتی که می‌خواهد درک کند… و این سایش‌ها در نهایت بدل می‌شوند به نقش‌هایی محو که بر تن و جانش می‌نشینند. به هرجهتْ یک قطعه‌نوشت می‌تواند چنین کیفیتی داشته باشد؛ نا-ساختاری بی‌شکل که چون عرفی نشده و نمی‌شود، توانایی اغوا‌کردن مخاطب را در خود دارد.
***
اصرار نمی‌کنیم که کتاب حاضر حتماً مجموعه‌ای‌ست از قطعه‌ها با آرایش غیرخطی. به‌درستی، این نوشته‌ها که اینجا گردآوری شده‌اند، احتمالاً نه جستارند و نه قطعه‌نوشت به آن صورت که معمول است، چرا که اگر با متر و معیار تعداد کلمات به سراغشان برویم، نمی‌توانند در قالب هیچ‌کدام از این دو نوع ادبی قرار بگیرند، اما مگر قطعه‌نویسی میل به نظام‌گریزی نداشت؟! به هر روی آنچه در پیش دارید کوششی‌ست برای محبوس‌کردن ایده‌ها، تصوراتی پراکنده از همه‌چیز و هیچ. از هنر، فلسفه، اجرا، جمعیت‌ها، صورت‌ها و ژست‌ها. ایده‌هایی که پیش‌تر در طول سال‌ها در کانالی تلگرامی به اسم سینمانیا | CineManiaa منتشر شده بودند و حالا صرفاً به‌دلیل علاقه‌ی مؤلفانش به جمع‌آوری و انتشار آنها در قالب یک کتاب و بارگذاری در فضای وبْ به‌طور یکجا، گزینش، بازخوانی و ویرایش شده‌اند. لازم به ذکر است که هیچ الزامی برای به‌ترتیب خواندن فصل‌های کوتاه این کتاب وجود ندارد، چرا که در نهایت آنچه منظور و خواستِ اساسی این کتاب است خط‌شکنی‌ست، و خط روی خط انداختن و خط‌خطی کردن، یا به عبارت بهتر سرباز زدن از سبک و سیاقی که نزد همگان ملموس و آشناست. ‌این الزام البته برای کسانی‌ست که به هر دلیلی، شده حتی سرگرمی، دوست دارند این صفحه‌ها را ورق بزنند و چشم بگردانند و احیاناً چیزی از آنها بخوانند‌. هر چند در نهایت امر می‌توان و می‌شود نسبت‌هایی مفهومی بین ایده‌های پیشنهاد شده در صفحه‌های کتاب پیدا کرد. دستکم مؤلفان که اینطور فکر می‌کنند، تا نظر خوانندگان احتمالی کتاب چه باشد..

 

دانلود کتاب

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *