جانورانِ چندرگه بارها و بارها در هنر کلاسیک و هنر شرقی پدیدار شدهاند. در میان آثار هنریِ ایرانی، سنخنماترین جانورِ ترکیبی بهوسیلهی نقشِ هیولایی به تصویر درآمده که معمولا با سِنمورو (پرندهای به نامِ سَئِنَه در زبان اوستایی و سیمرغ در فارسیِ نو) در زبان پهلوی پیوند دارد، و میتوان نمونههایی از آن را در هنر ساسانی، سُغدی، اوایل اسلامی و بیزانسی یافت. شمایلنگاریِ سیمرغ آشکارا نشانگرِ موجودی چندریخت است، به دیگر گپ، هیولایی که هر یک اندامها یا اعضای پیکرش از دیگر حیوانات گرفته شدهاند: سگرخسار است، شیرپنجه، و بالهایش پرندهسان، و دُمی بهشکل دُمِ طاووس (یا ماهی؟) دارد. در مواردی نیز میتوان عناصر گیاهی را بر پیکر این موجودات شگفت که جملگی سِنموروِ واقعی انگاشته شدهاند مشاهده کرد، خاصه وقتی اینهمه در قالب اثری فلزی بازآفرینی شده باشد. بنا به پی. اُ. هارپر (که تشخیصِ این جانور بهعنوان سِنمورو را پذیرفته است)، عناصر گیاهی از بابتِ این واقعیت در ساخت چنان آثاری وجود دارند که در نوشتههای زرتشتی، سِنمورو بر فرازِ درختِ دارایِ همهی بذرها (تخمهها) میزید و با باروری پیوند دارد. به نظر میرسد در هنر ساسانی نمودِ هیولایی که بهعنوانِ سِنمورو شناخته میشود بسیار متأخر بوده است. نقشِ این موجود را میتوان بر ظرف سیمینِ سدهی ششم میلادی که در دیرینکدهی ارمیتاژ نگهداری میشود و در نقشبرجستههای موجود در غار بزرگتر در طاق بستان مشاهده کرد.