به گریزی ترمینولوژیک نیاز دارم. این گریز از بحث یادآور یک ترمینولوژی بخصوص است. متوجه میشویم که طی کل قرون وسطی تا خود قرن هفدهم و بهانضمام این قرن مسئلهای معین مطرح میشود که در مورد طبیعت وجود است. و این مسئله طبیعت وجود بعضی از مفاهیم بسیار دقیق را اختیار کرده است: اشتراک لفظی، قیاس، اشتراک معنوی.
در نگاه اول بنظرمان میرسد که این اصطلاحات مردهاند. آنها بخشی از مباحث جدی فلسفه مدرسی را شکل میدهند اما مناقشات مابعدطبیعی بزرگ همواره چیز دیگری را در خود پنهان میکنند: هرگز کسی را بخاطر سئوالهای ایدئولوژیکی و حتی کمتر از این بابت سئوالهای مابعدطبیعی نسوزاندهاند یا شکنجه نکردهاند. دوست دارم که به مسئله بسیار انضمامی این ماجراها و ارائه مجردشان پی ببریم: آیا وجود اشتراک لفظی دارد، آیا قیاسیست، آیا اشتراک معنوی دارد؟
و در نهایت به سراغ این بحث میرویم ولی نه چون امروزه این اصطلاحات را کنار گذاشتهایم، نه چون دیگر با این الفاظ فنی و از طریقشان فکر نمیکنیم. البته مگر بین کسانی که سمینار میگذارند. راضیام که کارم را با چند تعریف بسیار ساده آغاز کنم.