حضورِ شر در جهان رویاروی یک خدای کاملا خوب، مضمونی عمده در زرتشتیباوری به شمار میرود، چنانکه در بسیاری از دیگر ادیان نیز چنین است. مسئلهی تئودیسه در اینجا با این دیدگاه حل میشود که شر جاودان و نیافریده است و جدای از خدا وجود دارد، و اینکه شر از بیرون و بهمنزلهی یک مزاحم یا متجاوز و دشمنی ویرانگر به دنیای آفریدهشده توسط خداوند وارد شده است. [بنا بر این جهاننگری] همین شر سرچشمهی تمامیِ کردارهای ویرانگر، رنج، و مرگ در جهان محسوب میشود. هرچند، در پایانِ زمان، شر از این جهان بیرون رانده و در حالتی ناتوان ناگزیر میشود به جایی عقبنشینی کند که از آغاز از آن سربرآورده بود. بدینترتیب، شر بازیگر مهمی در نمایشِ کیهانیِ زرتشتی است.