وشتنده‌ تن

وحدت متعلق به بدنِ مجازی است که ترکیب آن در حالی صورت می گیرد که حرکات ترکیبی خود در حال تجزیه هستند. گسترشِ مفاصل و کش و واکش‌ها (که مجموعه‌ای از حرکت‌های گوناگون را به وجود می‌آورد) ساخت بدنی را امکان‌پذیر می‌کند که مجازی بودن آن پیوستگی ژرف حرکاتی که رقص را تشکیل می‌دهند، تضمین می‌کند. کانینگهام حرکات را به عملِ ترازمند‌کننده‌ی بدنِ در حرکت تجزیه می‌کند، به طوری که پیوند موقعیت‌های اعضای بدن دیگر شبیه یک بدن اندامگانمند نیست. حتی می‌توان گفت که برای هر یک از موقعیت‌هایی که به طور همزمان از کش و واکش‌های ناهمگون تشکیل شده اند، بدن متفاوتی مطابقت دارد. (اندامگانمند، بله، اما از کثرت بدن‌های مجازی اندامگانمند که یک جسم مشابه را تشکیل می‌دهند، جسمی ناشایَند پدید می‌آید، نوعی بدنِ هیولاوَش: این بدنِ مجازی است.) این بدن، کش و واکش‌ها را به مجازی امتداد می‌دهد، زیرا آنچه از کش و واکش‌ها حاصل می شود دیگر نمی تواند توسط یک بدن تجربی و واقعی درک شود. نتیجه این است که هیچ بدن واحدی مانند «بدن مناسبِ» پدیدارشناختی وجود ندارد، بلکه بدن‌های متعددی وجود دارد. بدن وشتنده، بدن کانینگهام، اما در واقع بدن همه وشتندگان، از کثرت بدن‌های مجازی تشکیل شده است.

دانلود مقاله

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *