سرگون بولص در سال ۱۹۴۴ در شهر حبانیه، واقع در ۸۰۰ کیلومتری بغداد، بهدنیا آمد. در ۱۳ سالگی بههمراه خانوادهاش به کرکوک رفت و از همانجا سرودن شعر را آغاز کرد؛ شهری که با وجود ترک آن در دهه شصت میلادی و رفتن به بیروت و سپس به آمریکا و دیگر شهرهای جهان، تا دم آخر در شعرهای سرگون حضور داشت.
در سال ۱۹۶۶، پیاده، از راه صحرا به بیروت رفت و آنجا کار ترجمه را آغاز کرد. او شعرهای بسیاری از شاعران آمریکا چون «تد هیوز» و «آلن گینزبرگ» را ترجمه کرد. سرگون، علاوه بر شعر و ترجمه، نقاش هم بود و داستان کوتاه هم مینوشت. شوریدگیها و انزواها و مغایرت با شعر و ادبیات متداول باعث شد که در سال ۱۹۶۴ بههمراه چند تن از شاعران و نویسندگان نوجو و دگراندیش عراقی از جمله «جان دمّو» و «صلاح فائق» و «یوسف الحیدری» و «فاضل العزاوی»، گروهی ادبی را در کرکوک تأسیس کنند با نام «جماعت کرکوک» که نامشان برای همیشه در تاریخ ادبی و هنری عراق و عرب بهعنوان نویسندگان آوانگارد و تأثیرگذار باقی بماند.
اعضای «جماعت کرکوک»» بر سر آن بودند که از چهارچوب بومی، گام فراتر نهند و در آفاق جهان، سیاحت کنند، زندگی و پیرامونشان را به شیوهای متفاوت تعبیر کنند، هنجارهای موجود در نگاه و اندیشه را بشکنند و در جهت خلاف جریان معمول ادبیات و هنر، پیش روند.
سرگون در سال ۱۹۶۹ از بیروت به سانفرانسیسکو مهاجرت کرد و در آنجا با گروه «نسل بیت» آشنا شد و با اعضای آن از جمله «آلن گینزبرگ» و «گری اسنایدر» و «گریگوری کورسو» دوست شد.
سالهای پایانی زندگی سرگون بولص در آمریکا و اروپا بهویژه در برلین گذشت و سرانجام در ۲۲ اکتبر سال ۲۰۰۷ در همین شهر در اثر ابتلا به سرطان درگذشت.