این مقاله به بررسی معماری نیایشگاهها در جهان ایرانی پیش از فتح مقدونیها میپردازد. اگرچه شواهدی وجود دارند که نشان میدهند ایرانیان باستان در فضای باز به پرستش میپرداختند، اما ساختارهای آئینی یا نیایشگاهیِ با اهمیتی در برخی مناطق شرق ایران کشف شدهاند. با وجود اینکه انتساب قدیمیترین نیایشگاهها به اقوام ایرانی در هزارهی دوم پیش از میلاد همچنان محل بحث است، ایرانیان قطعاً پیش از دورهی هخامنشیان دارای نیایشگاه بودهاند. قدیمیترین نیایشگاهها یا معابد یافتشده در سکونتگاههای ایرانی، نیایشگاههای تپهی نوشیجان (برای غرب ایران) و دهانهی غلامان (برای شرق ایران) هستند. با این حال، به نظر میرسد اکثریت ایرانیان باستان، از جمله نخستین هخامنشیان، در فضای باز و زیر آسمان به نیایش میپرداختند.
با توجه به پیشینه کوچنشینی ایرانیان باستان، احتمالاً آنها پس از تماس نزدیک با تمدنهای پیشرفتهای که پیش از آنها در برخی مناطق جهان ایرانی وجود داشتند، با معماری نیایشگاهها آشنا شدند. بهطور کلی، نمیتوان از یک «فرهنگ ایرانی» واحد یا «کیش ایرانی» یکپارچه در هزارههای دوم و اول پیش از میلاد سخن گفت؛ بلکه معماری نیایش نشاندهندهی تنوع سنتهای منطقهای مختلف است. تعداد نیایشگاههایی که در شرق ایران کشف شده، بیشتر از غرب ایران است. شواهد معماری از شرق ایران در این دوره نیز تصویری پیچیده از کیشهای محلی متنوع ارائه میدهند، که حداقل برخی از آنها از نیایشگاههای بسته استفاده میکردند. نوع دیگری از ساختارهای معمارانهی مبتنیبر کیشوآیین، بهکارگیریِ تراسهای روباز بود. همچنین شواهدی از کیشهای خانگی وجود دارد.
کیشهای ایرانی چند ویژگی بارز مشترک نیز داشتند. در این کیشها آتش و خاکستر اهمیت ویژهای داشتند و بیشتر محرابهای نیایشگاهها (که اغلب به صورت پلهدار بودند) در مرکز کیش و آیینها قرار داشتند. ویژگی مهم دیگر، عدم حضور تندیسها و تصاویر مربوط به آن کیشوآیین بود. نکتهی قابل توجه این است که بیشتر نیایشگاهها در بالاترین نقطهی مکان یا بر روی سکوهای دستساز یا مصنوعیِ مرتفع ساخته شدهاند.